♥مبینا گلی♥ ♥مبینا گلی♥، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

ღ♥دخترک پاییزی من ،مبینا گلی♥ღ

اندر احوالات این چندوقت...92.8.25

      سلام عروسکم  بالاخر مامان امروز اومد تاواسه عشق نیومدش بنویسه... نمیدونم چرا این چند وقت اصلا حس وحال نوشتن نداشتم... مرتب به وبت و وب دوستان سرمیزدم ولی شده بودم خواننده خاموش آهسته میومدم آهسته هم میرفتم. از تموم دوستانی که جویای احوالم بودن سپاسگذارم... خب نفسم جونم واست بگه اندر احوالات این چند وقت که ننوشتم واست... مهم ترین وشیرین ترین خاطره  نهم آبان ماه هستش که فسقلی خاله الهه به دنیا اومد وبالاخره انتطار به پایان رسید... یه پسر نازِخوشچل تپل مپل مامانی... اسمش هم گذاشتن مهدیار .... که واست عکساشو میذارم تایادگاری بمونه. اتفاق بعدی اینکه جواب آزمایش ...
28 آبان 1392

عید غدیر...92.8.2

      سلام عروسکِ من عیدت مبارک قشنگم امروز عیدِ غدیر هستش نفسم یه عید بزرگ برای تموم شیعیان روزی که پیامبر خدا ؛حضرت علی رو ولی خودشون معرفی کردن و گفتن:هر آن‌کس که من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست... عید تموم دوستای نی نی وبلاگی هم مبارک باشه ایشالله... خب نانازی مامان جونم واست بگه که دوسال پیش در چنین روزی مامانوبابات به هم محرم شدن و بینشون یه عقدِ موقت یه ساله خونده شد تا روزی که به عقد دائمشون برسن وبرن سر خونه زندگیشون.... هی یادش بخیر چقدر زود گذشت ؛چقدر شبِ پر استرسی بود واسه منو بابایی... بابای زن عمو فاطمه که روحانی هستن صیغه محرمیت مارو خوندن.... دستشون درد نکنه...
2 آبان 1392
1